رمضان بی تو دلم تنگ شود
میروی و دل من سنگ شود
رمضان یک خبر از یار بده
بر دلم مژده ی دلدار بده
رمضان صاحبم از من راضی ست؟
یا که از روزه ی من ناراضی ست؟
خدمت یار سلامم برسان
درد دلها و کلامم برسان
گو به مهدی دل من قابل کن
فیض دیدار رخت شامل کن
حلول ماه مبارک رمضان ، بهار قرآن ، ماه عبادتهای عاشقانه و نیایشهای عارفانه و بندگی خالصانه را به شما تبریک عرض میکنم . خدا سعادت درک این ماه رو به ما بده تا انشالله بتونیم از برکات این ماه ذخیره خیری برای آخرت خود کسب کنیم – شما هم منو از دعای خیر فراموش نکنید
رمضــان چــشمــه عـطــای خـــدا / ماه عفو و گذشت و غفــران است
رمــضــان رهــنـــمــا و راه گــشــا / بهــر گــم گـشتگان حـیــران است . . .
جویند همه هلال و من ابرویت / گیرند همه روزه و من گیسویت
از جمله ای دوازده ماه تمام / یک ماه مبارک است ، آن هم رویت
درس ایثار و خلوص و بندگی
روزه، زنجیر هوا گسستن است
فرا رسیدن ماه مبارک رمضان برشما مبارک باد
ستایش مخصوص خداوندی است که بر ما، با هدایت به شاهراه ستایشش،
منت نهاد و ما را اهل ستایش قرار داد که از سپاس گزاران احسان او باشیم
و سپاس خداوند را که دین آسمانی اسلام را برای ما مختص ساخت
تا در سایه سار آن، به سر منزل سعادت و خرسندی اش روان گردیم
و حمد بی حد و ثنای بی عدد، خدای احد را که ماه خود، ماه اسلام،
تزکیه و تصفیه و نزول کتاب وحی رمضان را یکی از راه های احسان بر بندگان قرار داد
دگر بار در گردونه زمان و در چرخه منظم هستی که جلوه ای از جلوات حی ذات
و آیه ای از آیات خداوند است، به رمضان رسیده ایم
موسم رحمت و تجلی حقیقت،نزول برکت،شهر تطهیر قلب
وپرگشودن به جانب رب و ماه بی اعتنایی به عالم سفلی و صعود به جهان والا،
ماه مردم و بیدار شدن و بیدار کردن مردم.
فصل آگاه کردن آنها که نمی دانند و تذکر به آنها که می دانند،
شهر برانگیختن آنها که نشسته اند و بازگرداندن آنها که برگشته اند
و هنگامه ی نیرو دادن به فریادی که درحال نشستن است
و زمان کمک به پرنده ای که در حال سقوط.
من آمده ام باز ....
رمضان آمد و من دوباره
با کوله باری از نیاز آمده ام
که جرعه ای از آغوش گرم مناجاتت را
به دل نا آرامم بچشانی
و تصویر شیرینی مقام وصال را
به کام افکار و اعمالم نشان دهی...
و من آمده ام باز تا
مهمان لحظه های سبز بی خویشتن شوم
تا از بلندای آسمان،
این پنجر? هفت رنگ رؤیایی
که بارگاه همیشه گسترده ملائک است،
بال بگشایم و پر بسایم به مدار عشقت
تا دور دست تکامل و عرفان!
مرا دریاب یا سَتَّار َالعُیُوب
تا پهن دشت پیکرم که فرسوده
از علف های هرز کوته بینی و کج نگری شده را
با حضور سبز و روحانی ات بیامیزم!
قنوتم را ببین که نیازم را به نمایش می گذارد
در آسمان آبی عظمت تو
و از برهوت کلمات نجاتم ده
که هیچ واژه ای گویای احساساتم نیست!
یا ربَّ النُور العَظیم ...
در ماه آفتاب آفرینی مرا با نورخویش تجلی ده؛
در نور مهمان کن؛ با نور بیامیز؛
با نور متولد کن و با نور بمیران...
یا نُورَ الْمُسْتَوْحِشینَ فِی الظُلَم...
هر که دارد سر سودای خدا بسم الله
هر که دارد غم مهمانی ما بسم الله
میزبانان سحر منتظر مهمانند
هر که خواهد سحر اهل بکا بسم الله
چشمه ی آب حیات است مناجات سحر
هر که دارد طلب آب بقا بسم الله
ماه ها منتظر ماه مبارک بودیم
آمد ای منتظران ماه خدا بسم الله
سفره بندگی ماه خدا پهن شده
سفره ماست کنار شهدا بسم الله
دیده وا کن که خدا در بر ما بنشسته
همنشین است خدا با فقرا بسم الله
شد هلال مه دلدار حلال همگان
رویت یار حلال است تو را بسم الله
دست ابلیس که بسته است امان ازاین نفس
باید ای نفس کنی ترک خطا بسم الله
یادی از تشنگی روز قیامت باید
باب افطار گشوده ست به ما بسم الله
میهمان خانه ارباب کرم ماه خداست
ایها الناس سوی آل عبا بسم الله
روزه یعنی عطش روضه ی لب های حسین
هرکه دارد طلب خون خدا بسم الله
رحمت واسعه اینجاست سر کوی حبیب
هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله
در رکاب پسر فاطمه باید جان داد
هر که خواهد شود اینگونه فدا بسم الله
چه بگویم جز، الهی العفو...؟
الهی تو پاک آفریده ای ما آلوده کرده ایم
با درودی بر آستان تو، ای پروردگار من!
خدایا !
اجازه فرما که همه احساس من از قلبم بیرون تراود
و بر پای تو با این جهان تماس حاصل کند.
چونان ابر باران زای تابستان
که با بار سنگین رگبارهای ناافشانده اش
در سطح پایین آویخته باشد،
بار الها !
اجازه فرما همه هستی من بر در سرای تو،
برای ابراز درودی بر آستان تو، سر تعظیم فرود آورد.
معبودا !
اجازه فرما همه ترانه های من در مسیرهای گوناگون
به جریانی واحد مبدل گردد و به سوی دریای سکوت،
به امید دوری بر آستان تو روان شود.
مهربانا !
اجازه فرما همچون انبوهی از دُرنای دور از خانمان
که روزان و شبان به سوی آشیانه های کوهستانی خویش باز می گردند،
رئوفا !
اجازه فرما همه جان من، به نشانه درودی بر آستان تو،
سفر خود را به سرای جاودانی آغاز کند.
رحیما !
به رحمانیت سوگند که برمن رحم کنی
ای رحم کننده ترین رحم کنندگان
رمضان آمد و آهسته صدا کرد مرا
مستعد سفر شهر خدا کرد مرا
از گلستان کرم طرفه نسیمی بوزید
که سراپای پر از عطر و صفا کرد مرا
نازم آن دوست که با لطف سلیمانی خویش
پله از سلسله دیو دعا کرد مرا
فیض روحالقدسم کرد رها از ظلمات
همرهی تا به لب آب بقا کرد مرا
من نبودم بجز از جاهل گم کرده رهی
لایق مکتب فخر النجبا کرد مرا
در شگفتم ز کرامات و خطاپوشی او
من خطا کردم و او مهر و وفا کرد مرا
دست از دامن این پیک مبارک نکشم
که به مهمانی آن دوست ندا کرد مرا
زین دعاهاست که با این همه بیبرگی و ضعف
در گلستان ادب نغمه سرا کرد مرا
هر سر مویم اگر شکر کند تا به ابد
کم بود زین همه فیضی که عطا کرد مرا
ماه مبارک رمضان،
بهترین ماه هاست ، ماه میهمانی خداست
ماه خوبی ها،ماه شب های قدر،
ماه دعا ونیایش ، ماه عبودیت و بندگی
ماه رحمت و آمرزش و ماه خیر و برکت است.
حلول ماه مبارک رمضان،به راستی که
خبر از گشایش درهای بهشت به روی آدمیان دارد.
ماه رمضان ماه تزکیه،ماه خودسازی،
ماه از خویش تا خدا رفتن است
ماه پرواز با دوبال قنوت از زمین تا ملکوت
و شکوفایی غنچه های معنویت
در سکوت سبز روزه داران
و در حیرت ارغوانی سالکان کوی دوست .
حلول ماه پرخیرو برکت رمضان
بر مهمان خوان نعمت الهی مبارک باد
رمضان یعنی تبلور
«وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»
در کالبد خاکی انسان!
یعنی حلاوت وصلی دوباره
با روح پاک عاشقی و شیدایی؛
یعنی گستردن دل در لحظات سبز مناجات
به روی احساسات لطیف....
رمضان یعنی گشودن سجاده بندگی
در خراب آباد فراق و هجران
و یافتن ندای ملکوتی
«اُدْعُونِی اَسْتَجِبْ لَکُمْ»
رمضان یعنی پس از دویدن
در سراب ها و یافتن تباهی ها؛
رسیدن به حلقه مفقود شده از مدار مهربانی
و یافتن انعکاس ندای مستجاب شد?
از جانب حضرت حق به سوی ما!
الهی... یا اَسْمَع السامِعین...
استجب دعائی....
رمضان آمد و من دوباره
با کوله باری از نیاز آمده ام
که جرعه ای از آغوش گرم مناجاتت را
به دل نا آرامم بچشانی
و تصویر شیرینی مقام وصال را
به کام افکار و اعمالم نشان دهی...
و من آمده ام باز تا
مهمان لحظه های سبز بی خویشتن شوم
تا از بلندای آسمان،
این پنجر? هفت رنگ رؤیایی
که بارگاه همیشه گسترده ملائک است،
بال بگشایم و پر بسایم به مدار عشقت
تا دور دست تکامل و عرفان!
مرا دریاب یا سَتَّار َالعُیُوب
تا پهن دشت پیکرم که فرسوده
از علف های هرز کوته بینی و کج نگری شده را
با حضور سبز و روحانی ات بیامیزم!
قنوتم را ببین که نیازم را به نمایش می گذارد
در آسمان آبی عظمت تو
و از برهوت کلمات نجاتم ده
که هیچ واژه ای گویای احساساتم نیست!
یا ربَّ النُور العَظیم ...
در ماه آفتاب آفرینی مرا با نورخویش تجلی ده؛
در نور مهمان کن؛ با نور بیامیز؛
با نور متولد کن و با نور بمیران...
یا نُورَ الْمُسْتَوْحِشینَ فِی الظُلَم...
صدایی می آید!
صدایی آسمانی
گویی صدای دف های فرشتگان است
خبری هست !!
در آسمان شوری برپا شده است ...
عروس زمان
ماه خدا میاید ...
هیاهویی بپا شده است
مجلس جشن ملائک در اسمان برپاست
میلیاردها موجود در سراسر جهان
متوجه اتفاقی شده اند
آری ،ماه میهمانی خدااست
دلها یادش کرده اند صدایش میکنند
درمیخانه اسمانی را گشوده اند
نور را نشان همه میدهند
در خانه خدا باز است
وخوان الهی گسترده
نعمت فراوان و رحمت بی شمار
چه مهمانی باشکوهی !
چه میزبان کریم و دست و دلبازی !
30روز عاشقی و عشق بازی در راه است
اما در این طریق آیا
همه حرمت میزبان را نگه خواهند داشت؟
فطر خواهد امد
آیا ما مست می دوست خواهیم ماند؟
یا سبوی خدا را بار دیگر
مثل هر سال خواهیم شکست؟!!
خدایا به همه ما لیاقت حضور در این میهمانی
و سعادت درک برکات وفیوضات ماه خودت را عنایت کن
و آنچنان بر معنویات و ظرف وجودی ما بیافزای
که پایان رمضان آغاز دلداگی ماباشد
بازآی که مهمان خدائی...
ای آنکه نگه دوخته بر بزم خدایی
خوش باش بر این شیوه که نور دل مایی
پیداست از این حال که دلداده اویی
زیباست چه بسیار که از خویش رهایی
نشنیده ای آیاکه زند جارچی عرش
گلبانگ, که بازآی, که مهمان خدایی
ماه رمضان آمده و مائده بر پاست
دعوت همگا نیست چرا زود نیایی
آن به که زهر خوان دگر چشم بپوشی
زیباست بر افطاز خدا لب بگشایی
غافل منشینید که در عرش خبر هاست
چتری به سر آرید که فری است همایی
خوان کرمش مائده هردو جهانست
آن به که بر این سفره گسترده در آیی
گاهیست به پدرام چرا قدر ندانی
ماهیست همه بدر چرا ماه نپایی
یک شب که بمقدار به عمریست برابر
آنرا زچه هر سال به عمرت نفزایی؟
خیل ملک آید به سلام تو در این شب
حیف است که بر خاک تو رخسار نسایی
آرند و د مانند به هر روح روانی
آیند و رسانند به هر گوش ندایی
تا صبحد مان پیش تو مانند به تکریم
هر لحظه به سازی و نوازی و نوایی
تنها نه فقط قدر تو تقدیر نمایند
بر درد دلت میرسد از غیب دوایی
گیرند به تکلیف تو ازحور کنیزی
بخشند به تشریف تو از نور قبایی
جویند به رضوان تو در قرب مقامی
سازند به تمکین تو در خلد سرایی
بر ره سپران مژده همین بس که به فرجام
با روزه برد راه سپر راه به جایی
دعوت که به مهمانی قرب است عزیزان
آن کس بپذیرد که بر او نیست ریایی
ناظم نه طمعکار سراید غزل اما
هر گفته برد اجری و هر کرده جزایی
روزهای با تو بودن خوب است؛
خوب تر از روزهای سبز بهشت.
چقدر عطر آمدنت را دوست دارم!
در آستانه تو که می ایستم، خداوند را حس می کنم.
با تو می شود همه سرنوشت ها را عوض کرد.
من یقین دارم که شب های قدر تو، شب های رقم خوردن سرنوشتند.
وقتی که عطر تو را حس می کنم، دوست دارم زودتر برسی،
تا دوباره چشم انتظار افطارهایت بنشینم و نیمه های شب، به شوق سحر بیدار شوم.
چقدر صدای اذان، دل نشین تر می شود، وقتی که تو آمده باشی!
صدای ربنا را که می شنوم، بوی بهشت را احساس می کنم.
هر روز موقع افطار که می شود، گمان می کنم که در آستانه بهشت
ایستاده ام و دارم به کاینات فخر می فروشم.
حضرت علی(ع) در روز اول ماه مبارک رمضان خطبهای ایراد کردند که جزئیات آن در جلد اول کتاب ماه خدا چنین آمده است:
ای مردم! این ماه، ماهی است که خداوند، آن را بر ماههای دیگر برتری داده است، مانند برتری ما اهلبیت بر دیگر مردم. و آن، ماهی است که درهای آسمان و درهای رحمت، در آن گشوده میشوند و درهای آتش در آن بسته میگردند. و ماهی است که در آن ندا شنیده میشود و دعا مستجاب میگردد و گریه مورد ترحّم قرار میگیرد.
ماهی است که در آن، شبی وجود دارد که فرشتگان از آسمان فرود آمده، بر مردان و زنان روزهدار، به اذن پروردگارشان تا طلوع سپیده سلام میدهند و آن شب، «شب قدر» است. دو هزار سال پیش از آن که آدم علیهالسلام آفریده شود، ولایت من در آن شب، مقدّر شد. روزه گرفتن آن، برتر از روزهداری هزار ماه است و عمل در آن، برتر از عمل در هزار ماه است.
ای مردم! خورشید ماه رمضان بر مردان و زنان روزهدار، با رحمت میتابد و ماه آن با رحمت بر آنان نورافشانی میکند و هیچ روز و شبی از این ماه نیست، مگر آن که پروردگار متعال، بر سر این امّت، نیکی میافشاند. پس هر کس از ریزش نعمت الهی ذرّهای بهرهمند گردد، در روز دیدارش با خدا، نزد خداوند، گرامی خواهد بود و هیچ بندهای نزد خدا گرامی نگردد، مگر آن که خداوند، بهشت را جایگاه او قرار میدهد.
ای مردم! این ماه، ماهی است که خداوند، آن را بر ماههای دیگر برتری داده است، مانند برتری ما اهلبیت بر دیگر مردم. و آن، ماهی است که درهای آسمان و درهای رحمت، در آن گشوده میشوند و درهای آتش در آن بسته میگردند. و ماهی است که در آن ندا شنیده میشود و دعا مستجاب میگردد و گریه مورد ترحّم قرار میگیرد.
بندگان خدا! این ماه شما، همچون دیگر ماهها نیست. روزهایش برترین روزهاست و شبهایش برترین شبها و ساعاتش برترین ساعات است. آن، ماهی است که شیطانها در آن در بند و زندانیاند؛ ماهی که خداوند در آن، روزیها و اجلها را میافزاید و میهمانان خانهاش را مینویسد؛ ماهی که اهل ایمان با آمرزش و رضای الهی، با شادی و نعمتهای الهی، و با خشنودی فرمانروای دادگر و توانا، پذیرفته میشوند.
ای روزهدار! در کار خویش نیک بنگر، که در این ماه، میهمان پروردگار خویش هستی . بنگر که در شب و روزت چگونهای و چگونه اعضای خود را از نافرمانی خدا حفظ میکنی. بنگر تا مبادا شب در خواب باشی و روز در غفلت؛ پس این ماه بر تو بگذرد و بار گناهت همچنان بر دوشت مانده باشد؛ پس آنگاه که روزهداران پاداشهای خود را میگیرند، تو از زیانکاران باشی و آنگاه که به کرامت فرمانروای خویش نایل میشوند، از محرومان گردی و آنگاه که به همسایگی با پروردگارشان سعادتمند میشوند، تو از طردشدگان باشی!
روزهدار! اگر از درگاه صاحبت رانده شوی، به کدام درگاه روی خواهی آورد؟ و اگر پروردگارت محروم سازد، کیست که روزیات دهد؟ و اگر تو را خوار شمرد، کیست که اکرامت کند؟ و اگر ذلیلت ساخت، کیست که عزّتت بخشد؟ و اگر تو را واگذاشت، کیست که یاریات کند؟ و اگر تو را در جمع بندگانش نپذیرفت، بندگیات را به آستان چه کس خواهی برد؟ و اگر از خطایت در نگذشت، برای آمرزش گناهانت به که امید خواهی بست؟ و اگر حقّ خویش را از تو طلبید، حجّت تو چه خواهد بود؟
ای روزهدار! در شب و روزت با تلاوت کتاب خدا، به او تقرّب بجوی، که همانا کتاب خدا، شفیعی است که روز قیامت، شفاعتش برای قرآنخوانان پذیرفته است و با خواندن آیات آن، از درجههای بهشت بالا میروند.
مژده ای روزهدار! تو در ماهی هستی که روزهداریت در آن، واجب، نَفَس کشیدنت در آن، تسبیح، خُفتنت در آن، عبادت، طاعتت در آن، پذیرفته، گناهانت در آن، آمرزیده، صداهایت در آن، شنیده شده، و مناجات در آن، مورد ترحّم است. از حبیبم پیامبر خدا شنیدم که میفرمود:
خداوند متعال را در هنگام افطار هر شب ماه رمضان، آزادشدگانی از آتش است که شمار آنان را کسی جز خداوند نمیداند. شمار آنان، نزد او در علم غیب است. پس چون آخرین شب این ماه شود، خداوند به شمار همه کسانی که در تمام این ماه آزاد کرده، آزاد خواهد نمود.
مردی از قبیله هَمْدان برخاست و گفت: ای امیر مؤمنان! از آنچه حبیب تو درباره ماه رمضان فرمود، بیشتر بگو.
فرمود: باشد! شنیدم که برادر و پسر عمویم، پیامبر خدا، میفرمود: «هر کس ماه رمضان را روزه بدارد و خود را در این ماه از حرامها نگه دارد، وارد بهشت میشود.»
آن مرد همدانی گفت: ای امیر مؤمنان! از آنچه برادر و پسر عمویت درباره ماه رمضان فرمود، بیشتر بگو.
فرمود: باشد! شنیدم که دوستم پیامبر خدا میفرمود: «هر کس از روی ایمان و به خاطر اجر الهی، [ماه] رمضان را روزه بدارد، وارد بهشت میشود.»
مرد همدانی گفت: ای امیر مؤمنان! از آنچه دوستت درباره این ماه فرمود، بیشتر بگو.
فرمود: باشد! شنیدم که سَرور اوّلین و آخرین، پیامبر خدا میفرمود: «هر کس [ماه] رمضان را روزه بدارد و در شبهای آن حرام نخورد، وارد بهشت میشود.»
مرد همدانی گفت: ای امیر مؤمنان! از آنچه سرور اوّلین و آخرین با تو درباره این ماه گفت، بیشتر بگو.
فرمود: باشد! شنیدم که برترینِ پیامبران و فرستادگان و فرشتگان مقرّب میفرمود: «همانا سَرور اوصیا، در سَرور ماهها کشته میشود.»
گفتم: ای پیامبر خدا! سرور ماهها، کدام است و سرور اوصیا کیست؟
فرمود: «امّا سرور ماهها، ماه رمضان است و امّا سرور اوصیا، تویی، ای علی!»
گفتم: ای پیامیر خدا! آیا چنین خواهد شد؟
فرمود: آری، به پروردگارم سوگند! همانا نگونبختترینِ امّت من، برادرِ پیکننده ناقه ثمود، برمیخیزد و ضربتی بر فرق سرت میزند که محاسنت از خون آن، رنگین میشود.
پس مردم شروع به گریه و شیون کردند. و حضرت علی علیهالسلام خطبهاش را به پایان برد و فرود آمد.