یا امام رضا(علیه السلام)
وقتی بساط گریه مهیا نمی شود
وقتی که بغض بین گلو جا نمی شود
وقتی تمام شب به در خانه کریم
درمی زند گدا و دری وا نمی شود
وقتی پس از معاینه ها گویدت طبیب
این قلب مرده است مداوا نمی شود
یک راه مانده بهر تو آن هم زیارت است
مشهد برو که کار تو اینجا نمی شود
********
از این همه انزوا مردد شده ام
دیوانه رنگ زرد گنبد شده ام
امروز دلم حال کبوتر دارد
انگار که بیقرار مشهد شده ام...
********
گریه بهانه ای است که عاشق ترم کنی
شاید مرا کبوتر جلد حرم کنی
آقای من! کلاغ به دردت نمی خورد!؟
از راه دورآمده ام باورم کنی
با ذوق وشوق آمده ام حضرت رئوف
فکری به حال رنگِ سیاه پرم کنی
زشتم قبول؛ بچه ی آهو که نیستم
باید نگاه معجزه بر جوهرم کنی
باید تو را به پهلوی زهرا قسم دهم
تا عاقبت به خیرترین نوکرم کنی
یا امام رضا(علیه السلام)
دوست دارم صدات کنم، تو هم منو نگاه کنی
من تورونگات کنم، تو هم منو صدا کنی
قربون صفات برم، از راه دوری اومدم
جای دوری نمیره، اگه منو نگاه کنی
دل من زندونیه، تویی که تنها میتونی
این قفس رو وا کنی، پرنده رو رها کنی
میشه کنج حرمت، گوشه قلب من باشه
شه قلب منو مثل گنبدت طلا کنی
تو غریبی ومنم غریبم
اما چی میشه دل این غریبه رو با خودت آشنا کنی
دوست دارم تو ایوون آیینت از صبح تا غروب
من باهات صفا کنم، تو هم منو دوا کنی
دلمو گره زدم به پنجرت دارم میرم
دوست دارم تا برمی گردم گره ها رو وا کنی
دوست دارم از حالا تا صبح محشر
همه شب من رضا رضا بگم، تو هم منو رضا کنی