می ترسم .......
می ترسم تو نباشی و اشکهای غریبانه تو باشد که از آسمان بر صورت روزگار فرو می چکد.
وقتی تو نیستی باران تمام اشک های دلتنگ را همنوا با خویش جاری میکند و بغض ها را می شکند .....
وقتی تو نیستی باران همان نبودن توست که قطره قطره گریه می شود در جای جای زندگی ....
باران را بی تو نمی خواهم ..... وقتی که نمیدانم تو در کجای زمین بر خطاهای من اشک می ریزی و گناهان مرا دل نگرانی ...من اشک تو را نمی خواهم ....... طاقت ندارم ..... وقتی تو نیستی باران را نمی خواهم حتی اگر زیباترین و زلال ترین باشد !
تو باید بیایی که باران به اصالت خویش بازگردد......
تو باید باشی تا باران به مژده آسمانی بدل شود و امید را زمزمه کند .....
تو باید باشی که در میان باران، چشمان مهربانت را به هر سو بدوزی و رنگین کمان شادی را در میان رحمت پروردگارت پدیدار سازی .....
تو باید باشی تا باران وسعت کویری خاک را سیراب کند و گرنه ...........
دور از تو هیچ سیلابی تشنگی های زمین را اقامه نخواهد کرد ........
آقا جان ............ چقدر انتظار ....... چقدر فاصله ........ چقدر اندوه .... ؟
آیا صدای دلنواز انا المهدی (عج) را خواهم شنید .......... ؟؟
وقتی تو نباشی همه پنجرهها بسته میمونه
با زمزمه باد صبا حتی قناری نمیخونه
وقتی تو نباشی دلها پر درده
شادی نمیشه مهمون دلها
خورشید محبت بی تو سرده
ای دل گله کم کن که مسیحا نفسی میرسه از ره
با آینه و فانوس سوی این خانه کسی میرسه از ره
وقتی تو نباشی از غصه میمیرم
از گریه میشم ابر بهاری
یک لحظه هم آروم نمیگیرم
یارا دل ما را به دو عالم تو پناهی
ما را بود آیا بهجز عشق تو گناهی
امشب به امیدی سر راه تو نشستم
تو ماه شبم شو کمکم کن به نگاهی
وقتی تو رو دارم به کسی دل نسپارم
هر دم نفسم را به هوای تو برارم
گفتی که صدام کن به کلامی به پیامی
من جز گل نامت به زبان حرفی ندارم
عاصی و محتاجِ ترّحم شدم
راهیِ بیتالکرمِ قم شدم
رد شدم از وحشتِ دشتِ کویر
رد شدم از تشنگیِ گرمسیر
کیست که اینگونه جلا میدهد
بوی غریبیِ رضا میدهد
پارهای از بارگهِ شاه طوس!
فاطمه ای خواهر «شمسالشّموس»!
عمّهی مظلومهی «صاحب زمان»!
روشنیِ نیمهشبِ جمکران!
از سفر سختِ کویر آمدم
شاعر و رنجور و فقیر آمدم
اذنِ زیارت بده بانو! به من
رو به تو کردم، بنما رو به من
اذنِ نمازم بده، بانویِ آب!
روضهی معصومیت آفتاب!
«شیعه» به نام تو مباهات کرد
«نور» در این خانه مناجات کرد
بس که در این خانه خدا منجلی است
هر کسی آمد به لبش «یا علی» است
بُقعهای از کوی بنیهاشم است
مدرسهی عالمه و عالِم است
دل تپش از بزم محبت گرفت
در ملکوتش سرِ خلوت گرفت
لحظهای آرام به کنجی نشست
حضرت معصومه! دل من شکست
اشک! خدا را، تو به من بد نکن
حضرت معصومه! مرا رد نکن
اشک! به راهِ سخنم سد شدی
خوب من این باره چرا بد شدی؟
اشک! خدا را، تو بگو: این منم
شمع همین خانهام و روشنم
من نگرانم که مرا رد کنند
خواستنیهام به من بد کنند
عمّهی مظلومهی صاحب زمان!
روشنیِ نیمهشبِ جمکران!
نام تو یادآور زینب شده
موجبِ آوارگیِ شب شده
همسخنِ خلوتِ تنهای من!
دخترِ خورشید و مسیحای من!
مریم قدّیسهیِِ آلِ علی!
سیّدهیِ نسلِ زلالِ علی!
کوثری از سلسلهی حیدری
پارهای از عصمتِ پیغمبری
شیفتگانت به طواف آمدند
در «حرم ستر عفاف» آمدند
جرعهای از آب حیاتم بده
حضرت معصومه نجاتم بده
با دل آغشته به داغ آمدم
از طرف شاه چراغ آمدم
در کودکی شد قسمت من خانه داری
هم خانه داری می کنم هم سوگواری
گـــریـــم بـــرای نـــــور دو عـیـنـت
هــر شب دهـــــم آب دســت حسینت
دیشب دعــا کردی اجل جانت بگیرد
امشب دعــا کن دخترت زینب بمیرد
دیشب تــــــو بــــودی انـــــدر کنارم
امشب بــــه دیــــوار ســر می گذارم
دیشب نشستی گیسویم را شانه کردی
امشب در آغوش لَحَد کـــاشانه کردی
دیشب گــــرفـتـی اشــکــم ز دیـــــده
امشب ز داغـــت پـــشــتـم خــمـــیـده
دادی بـــه دست زینبت با آه و زاری
پـــیـــراهــن خونین خود را یادگاری
آن پـیـرهـن را هـــرگـــز نــــشــویم
تـــــــا عــــطر مـــادر از آن بـــبویم
مادر چرا رنگ از رخ ماهت پریـده
مـــادر چرا خون از گریبانت چکیده
گــــــــــاه دعــــا و راز و نیاز است
ســجـــاده بـــگـــشــا وقت نماز است
متن وصیتنامه حضرت زهرا (سلام الله علیها)
بسم الله الرحمن الرحیم
هذا ما اوصت به فاطمة(سلام الله علیها) بنت رسول الله(صلی الله علیه و آله) اوصت و هی تشهد أن لا إله إلا الله و أن محمد(صلی الله علیه و آله) عبده و رسوله و ان الجنة حق و النار حق و ان الساعة آتیة لاریب فیها و ان الله یبعث من فی القبور یا علی! انا فاطمة(سلام الله علیها) بنت محمد(صلی الله علیه و آله) زوجنی الله منک لاکون لک فی الدنیا و الآخرة انت أولی بی من غیری حنطنی غسلنی کفنی بالیل و صل علی و ادفنی بالیل و لا تعلم احدا و استودعک الله و اقرء علی ولدی السلام الی یوم القیامة
ترجمه:
به نام خداوند بخشنده مهربان
این وصیت نامه فاطمه(سلام الله علیها) دختر رسول(صلی الله علیه و آله) خداست، در حالی که وصیت می کند که شهادت می دهم، خدایی جز خدای یگانه نیست و محمد(صلی الله علیه و آله) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق است و آتش جهنم حق است و روز قیامت فرا خواهد رسید، شکی در آن نیست و خداوند مردگان را زنده وارد محشر می کند. ای علی! من فاطمه(سلام الله علیها) دختر محمد(صلی الله علیه و آله) هستم،
خدا مرا به ازدواج تو درآورد، تا در دنیا و آخرت برای تو باشم. تو از دیگران بر من سزاوارتری، حنوط و غسل و کفن کردن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و هیچ کسی را اطلاع نده! تو را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام و درود می فرستم.
ماخذ: دلائل الامامة، ص42؛ وسائل الشیعه، ج13، ص311؛ بحارالانوار، ج43، ص214
قالَتْ فاطمه الزهرا علیه السلام :
خَیْرٌ لِلِنّساءِ اءنْ لایَرَیْنَ الرِّجالَ وَلایَراهُنَّ الرِّجالُ.
فاطمه زهرا سلام الله علیها فرموده اند :
فرمود: بهترین چیز براى حفظ شخصیت زن آن است که
مردى را نبیند و نیز مورد مشاهده مردان قرار نگیرد.
بحارالا نوار: ج 43، ص 54، ح 48
امام جعفر صادق (ع):
پیامبر خدا فرمود : هر که گناهی را برای خدا و ترس از او ترک کند خدا او را در روز قیامت خشنود گرداند. اصول کافی ، ج 3 ، ص 128
...........................................-
امام جعفر صادق (ع):
خداوند متعال فرموده است : بنده من با چیزی محبوبتر از انجام واجبات به من دوستی نکند .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 129
...........................................
امام جعفر صادق (ع):
عبادت کنندگان سه دسته اند : گروهی خدای متعال را از ترس عبادت کنند و این عبادت بردگان است ، گروهی خدای متعال را به طمع ثواب عبادت کنند و این عبادت مزدوران است . دسته ای خدای متعال را برای دوستیش عبادت کنند و این عبادت آزادگان و بهترین عبادت است . اصول کافی ، ج 3 ، ص 131
...........................................
امام جعفر صادق (ع):
اهل دوزخ از اینرو در دوزخ جاودان باشند که نیت داشتند اگر در دنیا جاودان باشند همیشه نافرمانی خدا کنند و اهل بهشت از اینرو در بهشت جاودان باشند که نیت داشتند اگر در دنیا باقی بمانند همیشه اطاعت خدا کنند پس این دسته و آن دسته به سبب نیت خویش جاودانی شدند ، سپس قول خدای تعالی را تلاوت نمود : بگو هرکس طبق طریقه خویش عمل می کند . فرمود : یعنی طبق نیت خویش . اصول کافی ، ج 3 ، ص 135 - 136
...........................................
امام جعفر صادق (ع):
سه چیز از علامات مؤمن است : شناختن خدا و شناختن دوستان و دشمنان خدا .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 192
...........................................
امام جعفر صادق (ع):
هر مؤمنی به بلائی گرفتار شود و صبر کند ، اجر هزار شهید برای اوست .
اصول کافی ، ج 3 ، ص 146
...........................................
امام جعفر صادق (ع):
سلیمان دیلمی می گوید : به امام صادق - علیه السلام - عرض کردم فلانی در عبادت و دیانت و فضیلت چنین و چنان است . فرمود : عقلش چگونه است ؟ گفتم نمی دانم . فرمود : پاداش به اندازه عقل است . اصول کافی ، ج 1 ، ص 12
...........................................
امام جعفر صادق (ع):
از دو صفت پرهیز کن که هرکس هلاک شد به خاطر این دو صفت بود . بپرهیز از این که طبق رأی و نظر خویش به مردم فتوی دهی یا به آنچه نمی دانی عقیده دینی پیدا کنی .اصول کافی ، ج 1 ، ص 52
www.daraveh.blogsky.com
www.toreziyarati.abrblog.ir
www.oureziyaratinor.blogfa.com
www.shahnamdaraveh.prshiyan.ir
شهادت یازدهمین امام و سیزدهمین معصوم خاندان عصمت را خدمت مولایمان حضرت حجت بن الحسن عسکری علیه السلام تسلیت میگوییم
آجرک الله بقیه الله مولا جان غم فراق ازدست دادن پدر را به شما تسلیت عرض میکنیم
دریا به دریا، موج غم از سینه خالی می کنم صحرا به صحرا با غمت، آشفته حالی می کنم
با نغمه های نوحه گر، هم رنگ باران می شوم یاد از نگاه عاشقت، یاد از زلالی می کنم!
تا بشنوم یک پاسخی، از داغ بی پایان تو هر جمله از بغض گلویم را، سئوالی می کنم
آه، ای تمام تنهایی! ای تمام غربت! آیا کسی از ژرفای غریبی ات آگاه شد؟ آیا کسی غریبانه های اندوهت را شناخت؟
دو خصلت که والاتر از آن دو چیزی نیست، عبارتند از:
ایمان و اعتقاد به خداوند، نفع رساندن به دوستان و آشنایان.
(بحارالانوار 75/374)
تسلیت عرض میکنیم.
یکى از صالحین به فرزند خود گفت: یک خواسته ای از تو دارم. پسر گفت: هر چه شما بفرمائى اطاعت مى کنم.
پدر گفت: فردا، از هنگام خارج شدن از خانه، تا شب که به منزل مى آئى، هر حرفی که زده ای، و هر کاری که انجام داده اى برایم نقل کن. پسر هم قبول کرد.
پسر شب که آمد شروع به نقل کرد، تا رسید به حرفهاى زشتى که زده بود و کارهاى ناروائى که انجام داده بود، از پدر خجالت کشید که بگوید. دست پدر را بوسید و گریه کرد و گفت:
پدر جان! خجالت می کشم! از این خواسته بگذر! غیر از این مورد، هر خواسته ای داشته باشی اطاعت مى کنم!
پدر گفت: اى پسر، من که بنده ضعیف و عاجزم از من خجالت مى کشى، ولى فرداى قیامت در محضر رب العالمین چه خواهى کرد؟! این موضوع و نصیحت، باعث توبه پسر گردید.
امیرالمومنین علی(علیه السلام) در نهج البلاغه مى فرمایند:
کارى که مى خواهى انجام دهى، حرفى را که مى خواهى بزنى، چنان باشد که فردا بتوانى آن را بخوانى.
- سخنان گوهر بار حضرت علی (ع)
? علی ابن ابیطالب : سخنان شما سنگهای سخت را نرم می کند
? علی ابن ابیطالب : در فتنه ها همچون بچه شتر باش که نه پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند .
? علی ابن ابیطالب : دعوت کننده ای که فاقد عمل باشد مانند تیر اندازی است که کمان او زه ندارد
? علی ابن ابیطالب : کسی که بر مرکب شکیبایی سوار شود به پیروزی نهایی دست می یابد
? علی ابن ابیطالب : حاجت محتاج را به تاخیر نینداز زیرا نمی دانی از اینکه فردا برای تو چه پیش خواهد آمد
? علی ابن ابیطالب : حق سنگین است اما گوارا ، باطل سبک است، اما در کام چون سنگی خارا
? علی ابن ابیطالب : دوست مومن عقل است ، یاورش، علم ، پدرش مدارا و برادرش ، نرمش
? علی ابن ابیطالب : علم خویش را به جهل و یقین خود را به شک مبدل نکنید، آنگاه که به علم رسیدید عمل کنید و آنگاه که به یقین دست یافتید ،اقدام نمایید.
? علی ابن ابیطالب : گیتی برای تو شیواترین پندآموز است اگر پندپذیر باشی
? علی ابن ابیطالب : بپرهیز از انجام کاری که اگر فاش شود انجام دهنده را خوار و خفیف سازد
? علی ابن ابیطالب : بهترین شیوه صداقت وفای به عهد است
? علی ابن ابیطالب : هیچ ارثی مانند ادب و اخلاق پر ارج و گرانمایه نیست
? علی ابن ابیطالب : بهترین شیوه عدل ، یاری مظلوم است
? علی ابن ابیطالب : مربی لایق کسی است که از غریزه عشق به کمال و ترقی خواهی کودک استفاده کند
? علی ابن ابیطالب : بوسیدن فرزند ، رحمت و محبت است.
? علی ابن ابیطالب : حق بگویید تا به حق معروف شوید،حق را به کار ببندید تا از اهل حق باشید
? علی ابن ابیطالب : آنچه را نمی دانی مگو ، بلکه هر آنچه را که می دانی نیز اظهار مکن
? علی ابن ابیطالب : پیش از این که نسبت به کاری تصمیم بگیری مشورت کن ، و قبل از این که وارد عمل شوی ، فکر کن
? علی ابن ابیطالب : اطمینان را با امیدواری مبادله نکن
? علی ابن ابیطالب : همانا پاداش دانشمند از شخص روزه دار و شب زنده دارکه در راه خدا جهاد می کند بیشتر است
? علی ابن ابیطالب : عاقل ترین مردم کسی است که عواقب کار را بیشتر بنگرد
? علی ابن ابیطالب : بزرگترین نادانی ها برای بشر عدم شناخت خود است
? علی ابن ابیطالب : برای مردم آن را بخواه که برای خود می خواهی و با دیگران طوری رفتار کن که مایلی درباره ات آنچنان کنند.
غدیر اکمال دین و اتمام نعمت
غدیر اساس دین اسلام و ثمره نبوت پیامبر(ص) است. نام غدیر تعیین کننده صراط مستقیم تا آخرین روز دنیاست، و خطابه غدیر زندهترین سند آن نتیجهاش، ولایت امیرالمومنین (ع) است. در طول تاریخ بعثت پیامبر اسلام تنها حکم غدیر است که با مقدماتی خاص دور مکانی خاص و در بین اجتماعی عظیم مطرح شده است، زیرا احکام الهی دیگر یا در مسجد پیامبر(ص) و یا در خانه آن حضرت برای عدهای گفته میشد و بعد خبر به همه میرسید. از این رو ما میتوانیم به متمایز بودن مسئله غدیر پی ببریم.1
ماجرای غدیر
در سال دهم هجرت پیامبر (ص) از طرف خداوند مأمور شدند تا دو مسئله مهم دین اسلام را به مردم ابلاغ نمایند و آن دو مسئله عبارت بودند از حج و ولایت و خلافت دوازده امام (ع). پس از این اعلان مردم با عجله آماده خروج از مکه شدند. بعد از اینکه افراد به محل غدیر خم رسیدند پیامبر بر روی منبری که در زیر درخت کهنسالی که در آنجا بود ساخته بودند رفت و سپس دستور داد تا امیرالمومنین (ع) را فراخواندند و دستور دادند بالای منبر پیامبر و دست راست آن حضرت بایستد، پس پیامبر منتظر ایستادند تا مردم کاملاً جمع شدند و آنگاه خطابه رسمی خود را بیان نمودند.
ایشان در اثنای خطبه دو عمل را انجام دادند، در ابتدا پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمومنین(ع) برای اینکه هرگونه شک و شبههای را برطرف نموده باشند پس از شرح مقام ولایت به صورت لسانی حضرت علی(علیهالسلام) را جانشین خود خواندند و آن را بدینگونه عنوان کردند که: «باطن قرآن و تفسیر آن را برای شما بیان نمیکند مگر این که کسی که دست او را میگیرم و او را بلند میکنم و بازویش را گرفته و او را بالا میبرم» سپس حضرت بازوان علی (ع) را گرفتند سپس فرمودند: «هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست». و اقدام عملی دوم حضرت پیامبر، بیعت گرفتن از مردم بود، چون زیاد بود و گرفتن بیعت از آن جمعیت انبوه غیرممکن بود لذا ممکن بود که افرادی به بهانههای مختلف از بیعت شانه خالی کنند، حضرت فرمودند به خاطر ازدحام جمعیت امکان بیعتگرفتن از همه وجود ندارد این سخن را که من میگویم تکرار کنید و بگویید: «ما فرمان تو را از جانب خداوند که درباره علیبنابیطالب و امامان و مریدانش به ما رساندی اطاعت میکنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر این مدعا بیعت میکنیم... عهد و پیمان در اینباره برای آنان از ما از قلبها و جانها و زبانها و ضمایر و دستانمان گرفته شد. هر کس با دستش توانست وگرنه با زبانش بدان اقرار کرده است».
وقتی کلام حضرت پایان یافت همه مردم سخن ایشان را تکرار نمودند و بدینوسیله بیعت عمومی گرفته شد. در مراسم بیعت، پیامبر (ص) عمامه خود را که «سحاب» نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین (ع) قرار دادند.
ادعای منافقان و دشمنان علی مبنی بر اینکه هدف از مراسم غدیر، اعلان دوستی حضرت پیامبر(صلیاللهعلیهو اله) به علی(علیهالسلام) است:
پیامبر زمانی که صحابه جمع شدند تا ایشان خطبه غدیر و مراسم غدیر را اجرا کنند و فرمودند: «ای مردم من علی را دوست دارم!» و چند بار این جمله را تکرار نمودند و سؤالی که مطرح میشود این است که آن حادثهای که پیامبر میخواست مردم ببینند و آن را به گوش دیگران برسانند آیا به این علت بود که پیامبر علی را دوست دارد؟ آیا چنین حرکتی از یک انسان عادی قابل قبول است؟ و آیا حرکتی بیهوده نبوده است؟ و مگر مسلمانان نمیدانستند که پیامبر را دوست دارد؟ ولی میتوان این موضوع را اینگونه پاسخ داد که اگر روز غدیر تنها برای ابلاغ دوستی بود، پس چرا جبرییل، آن فرشته بزرگ وحی بیاید و رسول خدا را از پیام وحی آگاه کند و چنانکه خود شخص رسول خدا (ص) فرمودند: همانا جبرییل که درود خدا بر او باد سه بار بر من نازل شده و سلام خدا را رساند، و فرمود که در این مکان (غدیرخم) توقف نمایم، و به سیاه و سفید شما اعلام کنم که علیبنابیطالب وصی و جانشین و پیشوای شما بعد از من است، جایگاه او نسبت به من، مانند هارون نسبت به موسی پیامبر است، با این تفاوت که پس از من پیامبری نخواهد آمد، علی(ع) پس از پیامبر، رهبر شماست، و خداوند بزرگ آیهای در قرآن در همین مسئله نازل فرموده که: همانا رهبر و سرپرست شما خدا و رسول او و کسانی که ایمان آوردند و نماز را به پای دارند، و در حال رکوع زکات بپردازند. همانطور که میدانیم علی(علیهالسلام) نماز را به پاداشت، و در حال رکوع زکات پرداخت و در هر حال خدا را میطلبید و اگر هدف آن حضرت تنها اعلان دوستی با علی (علیهالسلام) بوده، پس چرا آیه نزول آیه 55 سوره مائده (بلغ ما انزل الیک) به اعلام رهبری امام علی (علیهالسلام) ارتباط دارد که در این آیه خداوند میفرماید: ای رسول خدا آنچه درباره علی از طرف خدا بر تو نازل شد، ابلاغ کن یعنی رهبری علی (علیهالسلام) بر امت اسلامی را به مسلمانان بازگو و چرا در سخنرانی خود، امامت و وصایت امام علی (علیهالسلام) را آشکارا بیان نمود.2
خطابههای قبل از غدیر
اولین خطابه حضرت رسول در منا بود. این خطبه اشاره به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر مال، و جان و آبرو داشت، سپس آن حضرت خونهای به ناحق ریخته شده و اموال به ناحق گرفته شده در دوران جاهلیت را بخشیدند تا بدین وسیله کینهتوزیها از بین برود، و سپس در این خطابه فرمودند: «اگر من نباشم علیبنابیطالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد» و سپس ایشان حدیث ثقلین را بیان فرمودند: « من دو چیز گرانبها در میان شما باقی میگذارم که اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نمیشوید: کتاب خدا و عترتم یعنی اهلبیتم».
دومین خطابه را حضرت در مسجد حنیف در منا فرمودند: ایشان در این خطبه به اخلاق عمل، دلسوزی برای امام مسلمین و تفرقه نینداختن سفارش فرمودند و تساوی همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی را اعلام کردند.3
نگاهی به حدیث روز غدیر در منابع اهل سنت
در صفحات 56/ 55 ج اول سنن ابنماجه چنین آمده است که: «همراه رسول خدا از سفر حج برمیگشتیم که در میان راه ایشان دستور دادند تا همه افراد جمع شدند، آنگاه خطاب به جمعیت فرمودند: آیا من بر مؤمنان از خودشان سزاوارتر نیستم؟ گفتند: آری، فرمود: این شخص- علی (علیهالسلام)- ولی هر کسی است که من مولای اویم، خدایا! دوست بدار هر که را که او را دوست میدارد و دشمن بدار هر که را که او را دشمن میدارد.
ترمذی در ج دوم جامع خود با سند خویش از مسلمهبن کهیل نقل میکند که میگفته است، از ابوالطفیل شنیده که او از ابوسریحه یا از زیدبن ارحم از فرموده رسول خدا (صلیاللهعلیهو آله) نقل کرده که پیامبر (صلیاللهعلیهو آله) فرمودهاند: «هر که من مولای اویم، علی مولای اوست». کتاب مجمع الزوائد خود، حدیث غدیر را نخست به نقل از طیرنی آورده و سپس از گفته علی(علیهالسلام) نیز نقل میکند که فرموده است: به دستور پیامبر(صلیاللهعلیهو آله) در منطقه خم نخست زیر درختی را از خار و خاشاک پاک کردند، آنگاه پیامبر در حالی که دست مرا در دست گرفته بودند: خطاب به مردم فرمودند: ای مردم! آیا شما گواهی نمیدهیدکه خداوند پروردگار شماست؟ گفتند: آری، گواهی میدهیم. سپس فرمود: آیا گواهی نمیدهید به اینکه خدا و رسول او بر شما از خودتان سزاوارترند و اینکه خدا و رسول خدا مولای شمایند؟ گفتند: آری، همینگونه است. پیامبر (صلیاللهعلیهو اله) فرمودند: هر کس که خدا و رسولش مولای اویند این مرد مولای او خواهد بود.4
غدیر از نظر اهلبیت (علیهالسلام)
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهو اله) فرمودند: روز غدیرخم برتر اعیاد امت من است و آن روزی است که خدای متعال به من امر فرمودند تا برادرم علیبنابیطالب (علیهالسلام) را به عنوان علم (هدایت) برای امتم معرفی کنم، تا پس از من به وسیله او هدایت شوند.
حضرت علی (علیهالسلام) میفرمایند: ایشان در سالی که روز جمعه و عیدغدیر در یک روز افتاده بود فرمودند: امروز، روزی بس بزرگ است. امروز روز کاملشدن دین است، امروز روز عهد و پیمان است. امروز، روز بیان حقایق ایمان است. امروز روز راندن شیطان است.
حضرت فاطمه زهرا(س): محمدبنلبید گوید: روزی به حضرت فاطمه(س) عرض کردم، آیا رسول خدا بر امامت علی(علیهالسلام) تصریح فرمودند: حضرت فرمودند: و اعجبا، آیا روز غدیر را فراموش کردید! امام حسن مجتبی: در سال 41 هجری، زمانی که امام حسن مجتبی(علیهالسلام) میخواست پیمان صلح را با معاویه منعقد کند خطبهای خواندند که در ضمن آن خطبه فرمودند: این امت، جدم(صلیاللهعلیهو اله) را دیدند و از او شنیدند، که دست پدرم را در غدیرخم، به دست گرفت و به آنها فرمود: (من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه، سپس به آنها امر فرمودکه حاضران به غایبان بگویند.
امام محمد باقر(علیهالسلام) فرمودند: ابلیس چهار روز از سر ضعف و عجز ناله سرداد: روزی که مورد لعن قرار گرفت، روزی که به زمین فرستاده شد، روزی که پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهو اله) به نبوت مبعوث شد، و روز عیدغدیرخم.5
در کتاب ثواب الاعمال روایتی به نقل از قاسمبنیحیی از پدربزرگش حسنبنراشد آمده که گفته است: به امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم: فدایت شوم آیا برای مسلمانان عید دیگری جز فطر و قربان وجود دارد؟ فرمود: ای حسن! آری، عیدی که از این دو عید شریفتر و برتر است. گفتم: آن کدام است؟ فرمود: روزی که امیرالمومنین برای مردم به عنوان نشانه هدایت برگزیده شد. پرسیدم: کدام روز هفته بوده است؟ فرمود: روزی در سالها تغییر میکند، آن روز هجدهم ذیحجه است گفتم: فدایت شوم، برای ما چه کاری شایسته است که در آن روز انجام دهیم؟ فرمود: ای حسن! آن روز را روزه بگیر و فراوان بر محمد اهلبیت او درود فرست و به پیشگاه خداوند از آنان که بر ایشان ستم کردهاند و منکر حق آنان شدهاند، بیزاری بجوی! و پیامبران گذشته به اوصیای خود سفارش میکردهاند که این روز را عید بگیرند. حسنبن راشد میگوید گفتم: برای کسی از ما که آن روز را روزه بدارد چه پاداشی است؟ فرمود: معادل شصت ماه روزهگرفتن.6
امام رضا (علیهالسلام) میفرمایند: این روز، روز عید اهلبیت محمد علیهمالسلام است. هر کس این روز را عید بگیرد خداوند مالش را زیاد میکند.
امام هادی(علیهالسلام) میفرمایند: روز غدیر روز عید است، و افضل اعیاد نزد اهلبیت و محبان ایشان به شمار میآید.7
آیا غدیر، یک حرکت دفعی و یک عمل یکباره بود یا در مورد آن تصمیم گرفته شد؟
یکی از سؤالاتی که درمورد غدیر مطرح میشود این است که آیا این ماجرا یک حرکت دفعی بوده یا در مورد آن تصمیم گرفته شده است؟ و یا اینکه اصلاً بحثی در این رابطه بوده و در سرزمین (جحفه) یک مرتبه به پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهو آله) وحی نازل شد که علی(علیهالسلام) را به عنوان جانشین خود انتخاب کن در غیر این صورت اصلاً دین را تبلیغ نکردهای، کدام یک از این دو دیدگاه درست است؟ به احتمال زیاد دیدگاه دوم صحیح است و این چنین نبوده که در غدیر و یک مرتبه و بدون هیچ به سابقهای پیامبر (صلیاللهعلیهو آله) وحی شده باشد که علی (علیهالسلام) را به عنوان جانشین خود معرفی کن واگر معرفی نکنی دین را تبلیغ نکردهای. خیر اینگونه نبودهاست زیرا سابقه جانشینی علی(علیهالسلام) به زمان اعلان رسمی و علنی دین اسلام برمیگردد و از زمانی که آیه مبارکه( و انذر عشیرتک الا قربین) نازل شده که طبق آن پیامبر مأمور شدند تا بستگان خود را جمع و آنها را با دعوت و سخن خود آشنا نماید، در همان روز جانشینی علی(علیهالسلام) اعلام شده و از آن پس هم حضرت رسول در طول دوره نبوت خود بارها موضوع جانشینی حضرت علی(علیهالسلام) را مطرح کردند. و در این مورد اسناد بسیار معتبری داریم که حتی برخی از محققین اهل سنت هم به آن اذعان میکنند. به عنوان مثال: عمرانبن حصین میگوید: پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهو اله) فرمودند: به درستی که علی از من است و من هم از او هستم، و او ولی هر مؤمن است بعد از من.
معجزه غدیر
واقعه عجیبی که به عنوان یک معجزه تلقی میشد در روز عید غدیر اتفاق افتاد و آن ماجرای «حارث فهوی» بود. در آخرین ساعات از روز سوم، او با 12 نفر از اصحابش نزد پیامبر (صلیاللهعلیهو آله) آمد و گفت:
«ای محمد! سه سؤال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبر خود را از جانب پروردگارت آوردهای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آوردهای یا از پیش خود گفتی؟ آیا اینکه درباره علیبنابیطالب گفتی: «من کنت مولاه فعلی مولاه ...» از جانب پروردگار بود یا از پیش خود گفتی؟
حضرت در جواب هر سه سؤال فرمودند:«خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرییل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمیکنم».
حارث گفت: خدایا، اگر آنچه محمد میگوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست» سخن حارث تمام شد و به راه افتاد. خداوند سنگی از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گردید و همانجا او را هلاک کرد. بعد از این جریان، آیه «سال سائل بعذاب واقع، للکافرین لیس له دافع...» (سوره معارج، آیه 21) نازل شد. پیامبر (صلیاللهعلیهو اله) به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند آری. با این معجزه، بر همگان مسلم شد که «غدیر» از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است.8
نتیجه
روز غدیر به فرموده امام جعفر صادق(علیهالسلام) بزرگترین و از بهترین اعیاد اسلامی است. غدیر عیدی است که از تمام اعیاد عظمت و شرافت و فضیلت و حرمتش بیشتر است. در این روز پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهو اله) به امر پروردگار حضرت علی(علیهالسلام) را به امامت و خلافت پس از خود منصوب فرمودند و به نص قرآن کریم در چنین روزی اکمال دین و اتمام نعمت الهی بر مسلمانان گردید و به فرموده امام صادق (علیهالسلام) لازم است در چنین روز باعظمتی جشن و سرور به پا نمایند و به دیدار یکدیگر بروند و تبریک و تهنیت بگویند.
بعضی از جهات حکم غدیر را میتوانم این طور بیان کنم که:
1- خطاب خداوند که «ای پیامبر ابلاغ من آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده که اگر ابلاغ نکنی رسالت خود را نرساندهای که در هیچ یک از فرامین الهی چنین مطلبی گفته نشده است.
2- اقرار گرفتنهای حضرت رسول از مردم در روز غدیر.
3- مسئله امامت فقط صورت یک خبر و پیام و خطابه ابلاغ نشده بلکه به عنوان حکم و فرمان الهی و بیعت عموم مسلمانان و تعهد آنان اجرا شد.
4- خطاب خداوند که فرمودند: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم» که تا آن روز مشابه آن را هم در هیچ موردی نفرموده بودند.
مقاصد حضرت رسول از خطبه غدیر را در چند مورد میتوان بیان کرد:
1- نتیجهگیری از زحمات 23 ساله با تعیین جانشینی که ادامه دهنده این راه باشد.
2- حفظ دائمی اسلام از کفار و منافقین با تعیین جانشینانی که از عهده این مهم برآیند.
3- اقدام رسمی برای تعیین خلیفه که از نظر قوانین ملل در همیشه تاریخ سندیت دارد.
4- بیان یک دور جامع از برنامه 23 ساله و گذشته و حال مسلمین.
5- ترسیم خط مشی آینده مسلمین تا آخر دنیا.
6- اتمام حجت بر مردم که از مقاصد اصلی در ارسال پیامبران است.9
پینوشتها:
1) انصاری زنجانی، محمد باقر، اسرار غدیر، گزارش تحلیلی از واقعه غدیرخم، نشر مولود کعبه، غدیر 1421، ص 29
2) دشتی، محمد، جایگاه غدیر، امیرالمومنین (علیهالسلام)/ چاپ اول/ زمستان 77، قم، صص 26-28.
3) انصاری زنجانی، همان، ص 39.
4) ندارد
5) شیخ محمدرضا، غدیر در اسلام، ترجمه کتاب الغدیر فیالاسلام/ مترجم: دکتر محمود مهدوی دامغانی، انتشارات بنیاد بینالمللی غدیر، پاییز 1380، صص 46-54.
6) حائری تهرانی، مهدی، پرتوی از غدیر/ انتشارات هجرت، 1374، صص 59-62.
7) شیخ محمدرضا، همان، ص 256.
8) نعیمآبادی، غلامعلی، غدیر در آینه تاریخ، ص 235/ مؤسسه فرهنگی انتشاراتی توسعه قلم، 1381، ص 235.
منبع:
- مواظب باشیم شب قر خواب نمانیم
از آنجا که در شب قدر سرنوشت انسانها براى یک سال، بر طبق لیاقتها و شایستگی هاى آنها، تعیین مىشود؛ لذا باید آن شب را بیدار بود، توبه کرد خودسازى نمود و به درگاه خدا رفت و لیاقتى بیشتر و بهتر براى جلب رحمت او پیدا کرد
به استناد روایات وارده ماه رمضان افضل ماهها نزد خداوند متعال است؛ که اوّل آن رحمت، وسط آن مغفرت و آخر آن اجابت دعا و رهایی از آتش میباشد و به استناد آیات نورانی قرآن کریم شب قدر شب نزول قرآن است که این شب در ماه مبارک رمضان قرار دارد و عظمت این شب به قدرى است که خداوند آن را بهتر از هزار ماه دانسته است.
به اعتقاد مفسران[1] شب قدر به این جهت" قدر" نامیده شده که جمیع مقدرات بندگان در تمام سال در آن شب تعیین مىشود.[2]
در روایتی از امام باقر علیه السلام آمده است که ایشان فرمودند:« شب قدر که همه ساله در ماه رمضان در دهه آخرش تجدید مىشود شبى است که قرآن جز در آن شب نازل نشده، و آن شبى است که خداى تعالى در بارهاش فرموده:«فِیها یُفْرَقُ کلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ»[3].
آن گاه فرمود: «در آن شب هر حادثهاى که باید در طول آن سال واقع گردد چه خیر و چه شر، چه طاعت و چه معصیت، و چه فرزندى که قرار است متولد شود، و یا اجلى که بنا است فرا رسد، و یا رزقى که قرار است (تنگ و یا وسیع) برسد، تقدیر مىشود؛ پس آنچه در این شب مقدر شود، و قضایش رانده شود قضایى است حتمى، ولى در عین حال مشیت خداى تعالى در آنها محفوظ است».[4]
به اعتقاد شیعه شب قدر یکی از سه شب نوزدهم بیست و یکم و یا بیست و سوم از ماه مبارک رمضان می باشد که در این خصوص در متون روایی شیعه روایتی ازامام صادق علیه السلام آمده که ایشان فرمودند:«تقدیر مقدرات در شب نوزدهم، و تحکیم آن در شب بیست و یکم، و امضاء در شب بیست و سوم است».[5]
برای این شب در کتب ادعیه اعمال خاصی[6] ذکر شده که لازمه آن تهجد و شب زندهداری در این شب است. لکن برخی بدون توجه به آثار و اهمیت این شب در تعیین سرنوشت آنان شب قدر را همچون سایر شبها انگاشته و اجازه میدهند خواب غفلت آنان را برباید.
خواب نیاز طبیعی هر انسانی است که جسم وی پس از ساعتها تلاش برای کسب روزی و کارهای روزانه آن را میطلبد با این وجود از آنجا که در شب قدر سرنوشت انسانها براى یک سال، بر طبق لیاقتها و شایستگی هاى آنها، تعیین مىشود؛ لذا باید آن شب را بیدار بود، توبه کرد خودسازى نمود و به درگاه خدا رفت و لیاقتى بیشتر و بهتر براى جلب رحمت او پیدا کرد.[7]
زیرا هیچ عقل سلیمی نمی پذیرد که در لحظاتى که سرنوشت انسان تعیین مىشود و فرد می تواند در سرنوشت و مقدرات خود اثر مستقیمی داشته باشد او در خواب و از همه چیز غافل و بیخبر باشد. از طرفی کسانی که به دنبال آمرزش و توبه به درگاه الهی هستند شب قدر بهترین فرصت برای آنان است؛ زیرا درهای رحمت و مغفرت الهی در این ماه و به ویژه در این شب بیش از پیش به روی بندگان گناهکار باز است و وعده استجابت دعا و نیایشهای آنان نیز به آنها داده شده است. به نظر میرسد اینکه در روایات رهایی از آتش جهنم را به دهه آخر ماه رمضان نسبت داده اند به دعا و نیایش فرد در شب قدر بستگی دارد.
شب قدر
در این خصوص امام باقر علیه السلام فرمودند: «کسی که شب قدر را احیا بدارد گناهان وی حتی اگر به تعداد ستارگان آسمان سنگینی کوهها و اندازه دریاها باشد آمرزیده میشود.» [8] و همچنین امام صادق علیه السلام فرمودند: «کسی که ماه رمضان آمرزیده نشود آمرزیده نمیشود مگر آنکه عرفه را درک کند و در آن حاضر باشد».[9]
برخی از انسانها به گونهای در این دنیا زندگی میکنند که گویی به ماندن ابدی در آن اطمینان دارند و یا دست کم مرگ را فرسنگها از خود دورتر میپندارند در حالی که چنین نیست و تضمینی برای هیچیک از افراد وجود ندارد که لحظهای بعد در قید حیات باشند و یا اینکه شب قدر دیگری را بتوانند تجربه کنند؛ لذا بر هر انسانی واجب است تا از فرصتهای موجود بیشترین بهره را کسب کند. و شب قدر همان فرصتی است که خداوند در اختیار انسان قرار داده تا از آن در جهت تقرب به درگاه الهی استفاده کند و کاهلی انسان در این شب به هر نحو که باشد سرنوشت غمانگیزی برای وی به دنبال خواهد داشت.
و به راستی:
پی نوشت ها
[1]. مکارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ اول، تهران, دار الکتب الإسلامیة، 1374ش, ج27، ص187
[2]. شاهد این معنى در آیات 3و4 سوره دخان است که مىفرماید: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةٍ مُبارَکَةٍ إِنَّا کُنَّا مُنْذِرِینَ فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکِیمٍ»
[3]. الدخان/4
[4]. الکلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق, الکافی, تصحیح: على اکبر غفارى و محمد آخوندى, چاپ چهارم, تهران, دار الکتب الإسلامیة 1407ه, ج 4 صص158 و 157, ح6
[5]. ر.ک: همان ج 4 ص159 ح9
[6].همچون: صد رکعت نماز, دو رکعت نماز با هفت قل هو اللَّه احد استغفار هفتاد مرتبه قرآن به سر گرفتن هزار بار سوره انا انزلناه فى لیله القدر خواندن, دعاء شریف جوشن و زیارت حضرت ابى عبد اللَّه الحسین علیه السلام و اعمال دیگر
[7].ر.ک: مکارم شیرازی تفسیر نمونه، ج27، صص 192و191
[8]. حر عاملى، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم, م?سسه آل البیت علیهمالسلام قم، 1409 ه, ج10, ص 358, ح13599و ر.ک: همان ح13600 و ح13601
[9]. حرعاملی, وسائلالشیعه ج10 ص305 ح13480
- نماز عید غدیر و حاجت گرفتن
یکی از نمازهای مستحبی که خیلی ارزش دارد، نماز روز عید غدیر است. این نماز دو رکعت است که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه سوره توحید و ده مرتبه آیه الکرسی و ده مرتبه سوره قدر خوانده می شود و بهتر است این نماز نزدیک ظهر به جا آورده شود و قبل از آن غسل انجام گیرد.
ثواب: امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «کسی که این نماز را بخواند ثواب صد هزار حج و صد هزار عمره را می برد و هر حاجتی از خدا در خواست کند، خداوند آن را برآورده می نماید».
www.daraveh.blogsky.com
تور زیارتی نور
امام حسین علیه السلام صبح روز عاشوراء که مصادف با جمعه بود،بعد از نماز صبح ، پس از سخنان کوتاهى به یارانش ، ایشان را براى نبرد در میدان ،آرایش نظامى داد، عمر بن سعد نیز با لشکر سى هزار نفرى به میدان آمد. حضرت باز هم برای مردم سخنرانی کرد بلکه کسی از آنها هدایت شود، از مقام خود گفت و از نسبش با ختم رسل، از نامه های آنها ، از زشتی بنی امیه و ... اما گوش نسپردند حضرت فرمود: اى مردم ! هلاک و اندوه بر شما باد؛ ما را براى فریادرسى خودتان خواندید و ما شتابان آمدیم شما شمشیرى را که براى ما بر عهده شما بود، علیه ما به کار گرفتید... واى بر شما! چرا آنگاه که شمشیرها در نیام و دل ها آرام بود، ما را رها نکردید... به خدا قسم ، این نیرنگى است که از دیر زمان در شماست . هان ؛ این زنازاده فرزند مرا بر سر دو راهى ، شمشیر و مبارزه و ذلت و خوارى قرار داده است و هیهات که ما تن به ذلت دهیم ؛ خدا و رسولش و مردم با ایمان و دامان پاک و پاکیزه (که ما را پرورانده است .) و مردم غیرتمند و به دور از ذلت ، هرگز به ما اجازه نمى دهند که فرمانبرى فرومایگان را بر کشته شدن شرافتمندانه برگزینیم ... عمر بن سعد تیرى بیافکند و گفت :نزد امیر گواه باشید که اولین تیر را من به سوى آنان رها کردم . و به دنبال این تیر از ناحیه دشمن چون بارش باران بر یاران عشق فرود مى آمد.در اینحال حضرت به اصحابش فرمود: رحمت خداى شما را در بر گیرد؛ آماده مرگ شوید که چاره اى جز آن نیست ؛ این تیرها فرستاده این مردم به سوى شماست . حضرت بار دیگر به امید نجات یافتن آن نابکاران از شقاوت فریاد برآورد: آیا فریادرسى هستکه از براى رضاى پروردگار به فریاد ما برسد؟ آیا کسى هست که از حرم رسول خدا صلّىاللّه علیه و آله ، شرّ دشمنان را دفع نماید؟ در این هنگام حُرّ بن یزیدریاحى رو به سوى عمرسعد پلید آورد و فرمود: آیا با این مظلوم جنگ خواهى کرد؟عمرسعد گفت : به خدا قسم ، جنگى خواهم نمود که آسانترین مرحله اش این باشد که سرهااز بدنها به پرواز در آید و دستها از تن ها بیفتد. راوى گفته که حرّ بعد از شنیدناین سخن ، به گوشه اى رفت و از یاران خود کناره گرفت و در مکانى دور از آنهابایستاد و بدنش به لرزه در آمد. عاقبت تصمیم خود را گرفت مرکب به جانب امام راند و به دست ایشان توبه کرد . و سپس رو به جانب میدان نبرد نهاد و جزء اولین شهدای راه پسر فاطمه سلام الله علیهما گردید. یکایک اصحاب امام شهید می شدند و بعد نوبت به بنی هاشم رسید. بعد ازینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین از آن یاران عشق و از خاندان او چه می توان نوشت از وهب، حر، زهیر، مسلم بن عوسجه، نافع بن هلال، حبیب بن مظاهر و ... از علی اکبر ، قاسم، عون، جعفر، ، عباس، علی اصغر ، عبدالله بن حسن مگر نوشتن آسان است... هرکدام حماسه ای آفریدند، هرکدام را آفرین دیگر بر احسن الخالقین بلند می شد، هرکدام عشق را آبرویی دوباره بخشیدند، هرکدام به شکلی وفای خود ثابت کردند، هرکدام را حسین عاشقانه ای می سرود، هرکدام به نحوی دل از زمینیان و اسمانیان می ربودند، هرکدام ستاره ای شدند در آسمان تیره ظلم و خفقان، هرکدام جوری قلم را عاجز کردند از شرحشان ... سپس حضرت تنها و بى یاور واردمیدان نبرد شد و پیوسته به دشمن مى تاخت بر میمنه و میسره حمله می نمود و مى فرمود: مرگ برتر از پذیرش ننگ و ذلت و ذلت بهتر از آتش جهنم است . من حسین بن على هستم ؛ قسم خوردم که سر ذلت فرود نیاورم . از خانواده پدرم حمایت کرده و در راه آیین پیامبر کشته مى شوم . بعضی روات گفته اند: به خدا قسم ندیدم مردی را که لشکرهای بسیار او را احاطه کرده باشند و یاران و فرزندان او را همه کشته باشند و اهل بیت او را محصور و مستاصل ساخته باشند، شجاع تر و قوی القلب تر از حسین بن علی علیه السلام. تمام این مصائب او را جمع بود به علاوه تشنگی و کثرت حرارت و زیادی جراحت . با این حال گرد اضطراب و اضطرار بر دامن وقار او ننشسته بود. و از شجاعت او نکاسته بود. او بود که بر آن لشکر انبوه حمله می برد سپس آن امام بى یار در مرکز خونین قرار گرفت و فرمود:« لا حول و لا قوة الا بالله » امام علیه السلام همچنان با آنها جنگید تا آنکه لشکر شیطان حایل گردید در میان آن حضرت و حرم مطهر رسول پروردگار عالمیان و نزدیک به خیمه ها و سراپرده ها رسیدند، پس آن معدن غیرت الله ، فریاد بر گروه دین تباه ، زد که : ((ویحکم ...))؛ اى پیروان آل ابوسفیان ! اگر شما را دین نیست و از عذاب روز قیامت ترس ندارید، پس در دنیا خود از جمله آزاد مردان باشید. و رجوع به حسب هاى خود نمایید چنانکه گمان دارید اگر شما از عرب هستید. شمر پلید فریاد زد که اى فرزند فاطمه زهرا علیه السّلام چه مى گویى ؟ امامعلیه السّلام فرمود: مى گویم من با شما جنگ دارم و شما با من جنگ دارید و زنان راگناهى نیست ، پس این سر کشان و جاهلان و یاغیان خود را نگذارید متعرض حرم من شوندمادامى که من در حال حیاتم شمر گفت : این حاجت تو رواست اى پسر فاطمه ! پس آن جماعتبى دین همگى قصد امام مبین نمودند و آن فرزند اسدالله حمله برگروه اشقیا، نمود وآنان حمله به سوى آن مظلوم آوردند، تا آنکه هفتاد و دو زخم بر بدن شریفش واردگردید.امام علیه السّلام ساعتى بایستاد که استراحت نماید و از صدمه قتال ، ضعف بر جنابش مستولى شده بود پس در همان حال که آن حضرت ایستاده بود، سنگى از جانب دشمنان بر پیشانى مبارکش اصابت نمود و خون جارى گشت ، امام جامع خود را گرفت که خون را از پیشانى شریف پاک نماید تیرى سه شعبه به جانب حضرت آمد و آن تیر بر قلبش که مخزن علم الهى بود نشست ! حضرت فرمود: « بِسْمِ اللّه وَ بِاللَّهِ وَ عَلى مِلَّةِ رَسُولِ اللّهِ »سپس مبارک به سوى آسمان بلند نمود و گفت : خداوندا! تو مى دانى که این گروه مى کشند آن کسى را که نیست بر روى زمین فرزند دختر پیغمبرى به غیر او. مگر می شود بعد ازین را هم نوشت ، مگر می شود از گودی قتله گاه گفت مگر دلی طاقت گفتنش را دارد مگر دلی طاقتی شنیدنش را می تواند؟ کدام قلم یاراست شرح حال حسین بنگارد؟ مگر توان شرح و مدح آن هفتاد و دو یار او بود که اینک بشود او را وصف کرد. در لهوف آمده که از قول امام صادق علیه السلام روایت می نماید: در اینحال فرشتگان درگاه الهى گریه سر دادند و گفتند: پروردگارا! این حسین ، برگزیده تو و فرزند دخت پیغمبرت تست . حق متعال حضرت قائم آل محمد (عج ) را به ایشان نمایاند و فرمود: به دست این ، انتقام خواهم گرفت. و اما سخنان حضرت ابولفضل عباس در مکه در باره امام حسین علیه السلام عجیب نیست صادق آل محمد علیهم السلام تو را نافذ در بصیرت خوانده است عجیب نیست کمر ارباب خم شد با شهادت تو عجیب است که کسانی که زیبایی ظاهر تو را ندیده اند از زیبایی باطن تو چشم پوشیده و تمام تمرکز خود را بر چشم و ابروی تو قرار داده اند. کاش یک نفر پیدا شود و قلب زیبای تو را نشان مردم دهد و چه سندی بهتر از عملکرد تو و چه مدرکی زیباتر از خطبه ی تو در مکه قبل از هجرت حسینی آن زمان که فرمودی: «بسم الله الرّحمن الرّحیم» «اَلحَمدُ لِلّهِ الَّذی شَرَّفَ هذا (اشاره به بیت اللهالحَرام) بِقُدُومِ اَبیهِ، مَن کانَ بِالاَمسِ بیتاً اَصبَح قِبلَةً. أَیُّهَا الکَفَرةُ الفَجَرة اَتَصُدُّونَ طَریقَ البَیتِ لِاِمامِ البَرَرَة؟ مَن هُوَ اَحَقُّ بِه مِن سائِرِ البَریَّه؟ وَ مَن هُوَ اَدنی بِه؟ وَ لَولا حِکمَ اللهِ الجَلیَّه وَ اَسرارُهُ العِلّیَّه وَاختِبارُهُ البَریَّه لِطارِ البَیتِ اِلیه قَبلَ اَن یَمشیَ لَدَیه قَدِ استَلَمَ النّاسُ الحَجَر وَ الحَجَرُ یَستَلِمُ یَدَیه وَ لَو لَم تَکُن مَشیَّةُ مَولایَ مَجبُولَةً مِن مَشیَّهِ الرَّحمن، لَوَقَعتُ عَلَیکُم کَالسَّقرِ الغَضبانِ عَلی عَصافِیرِ الطَّیَران. اَتُخَوِِّنَ قَوماً یَلعَبُ بِالمَوتِ فِی الطُّفُولیَّة فَکَیفَ کانَ فِی الرُّجُولیَّهِ؟ وَلَفَدَیتُ بِالحامّاتِ لِسَیِّد البَریّاتِ دونَ الحَیَوانات. هَیهات فَانظُرُوا ثُمَّ انظُرُوا مِمَّن شارِبُ الخَمر وَ مِمَّن صاحِبُ الحَوضِ وَ الکَوثَر وَ مِمَّن فی بَیتِهِ الوَحیُ وَ القُرآن وَ مِمَّن فی بَیتِه اللَّهَواتِ وَالدَّنَساتُ وَ مِمَّن فی بَیتِهِ التَّطهیرُ وَ الآیات. تَعالوا اُخبِرُکُم بِسَبیلِه بادِروُا قَتلی وَاضرِبُوا عُنُقی لِیَحصُلَ مُرادُکُم لابَلَغَ الله مِدارَکُم وَ بَدَّدَا عمارَکُم وَ اَولادَکُم وَ لَعَنَ الله عَلَیکُم وَ عَلی اَجدادکُم. ای ناسپاسان گناهکار آیا راه بیت را بر امام نیکوکاران می بندید؟ چه کسی سزاوارتر به این بیت است از دیگر موجودات؟ و چه کسی نزدیکترین به این خانه است؟ و اگر حکمت های خداوند بلند مرتبه نبود و اسرار بالا و امتحانات موجودات نبود، همانا بیت به سوی ایشان[حسین (ع)] پرواز می کرد؛ قبل از اینکه مردم حجر را لمس کنند، حجر دستانش[حسین (ع)] را استلام می کند و اگر خواست مولای من خواست خداوند رحمن نبود هر آینه بر سر شما مانند بازِ شکاری که بر گنجشکان فرود می آید نازل می شدم. آیا قومی را که مرگ را در کودکی به بازی می گرفتند می ترسانید، در حالیکه الان در مردانگی قرار دارند. همه جانم فدای آقا و مولای همه موجودات که برتر از حیوانات[هستند]. هیهات بنگرید به کسی که شراب می نوشد[مراد یزید ملعون است] و به کسی که صاحب حوض و کوثر است؛ و به کسی که در خانه وحی و قرآن است [مراد امام حسین(ع)است] و به کسی که در بیتش اسباب لهو و نجاست است[مراد یزید ملعون است]؛ و به کسی که در خانه اش نزول آیات[نشانه ها] و[آیه] تطهیر است. شما در غلطی واقع شدید که قریش واقع شدند. چرا که اراده قتل پیامبر(ص) را کردند و شما اراده قتل پسر دختر پیامبرتان را و[این حیله] برای ایشان تا وقتی امیرالمؤمنین(ع) زنده بود ممکن نشد. پس چگونه ممکن است کشتن ابا عبدالله الحسین(ع) تا وقتی که من زنده ام. بیایید تا به راهش[راه کشتن امام حسین(ع)] آگاهتان کنم؛پس مبادرت به کشتن من کنید، و گردنم را بزنید تا به مقصودتان برسید. خدا شما را به مقصودتان نرساند و عمرتان و فرزندانتان را کوتاه کند و لعنت خدا بر شما و پدرانتان[که قصد کشتن پیامبر(ص)را داشتند] باد. مطالب مرتبط با یل ام البنین، علمدار امام حسین را بخوانید
وَ أَنتُم وَقَعتُم فِی الغَلطَةِ الَّتی قَد وَقَعَت فیهَا القُرَیشُ لِأنَّهُمُ اردُوا قَتلَ رَسولِ الله صلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه وَ أنتُم تُریدُونَ قَتلَ ابنِ بِنتِ نَبیّکُم وَ لا یُمکِن لَهُم مادامَ اَمیرُالمُؤمِنینَ (ع) حَیّاً وَ کَیفَ یُمکِنُ لَکُم قَتلَ اَبی عَبدِاللِه الحُسَین (ع) مادُمتُ حَیّاً سَلیلاً؟
سپاس خدای را که بیت الله را با قدوم پدرش[منظور امام حسین (ع) است] مشرّف کرد؛ کسی که دیروز بیت بود،[امروز] قبله گردید.